یادداشت های من

دوست دارم از روزمرگی ها و اتفاقات زندگی بنویسم...

یادداشت های من

دوست دارم از روزمرگی ها و اتفاقات زندگی بنویسم...

بعد از زمستان

روزهای سردی گذشت و باز زنده ماندم باز زنده ماندیم

روزهای بمباران تهران ذهنمان روزهای گورهای دسته جمعی امیدهایمان روزهای خفه شدن و سکوت کردن ها.

روزهایی که هرکدام زندگی هایی را نابود می کرد و از نو می ساخت.

روزهایی که باران می گرفت،سیل می شد و همه چیز را نابود می کرد ولی پاک می کرد،تلخی هارا می شست و شیرینی برجای می گذاشت و ما نمی دانستیم.

نمی دانستیم این شیرینی،این لحظه های شادی و لبخند حاصل همان سیل ها بود که نفرینشان می کردیم.


  • محمدجواد کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی