یادداشت های من

دوست دارم از روزمرگی ها و اتفاقات زندگی بنویسم...

یادداشت های من

دوست دارم از روزمرگی ها و اتفاقات زندگی بنویسم...

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

غریق

حال و روز این روز ها شبیه کودکی است که بی قرار است و چیزی می خواهد ولی والدینش نمی دانند چه می خواهد.

طفل گریه می کند،اطرافیانش را به اوج عصبانیت رسانده.شیشه شیر را پس می زند،اسباب بازی را پس می زند،بیمار هم نیست.

حال و وضع این روز ها در درون مغز آن کودکی می گذرد که خودش هم نمی داند چه می خواهد ولی مدام بهانه می گیرد.

فقط نقش تنش زا دارد و دیگران را به ستوه می آورد.

یک منبع تنش و یک جمعیت متاثر از این وضع اسف ناک.

فقط در این جور مواقع پیش یه نفر باید رفت که همه یه روز میرن پیشش و گفت:یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک.

رباعیات حکیم خیام

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا

چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک

نقاش ازل بهر چه آراست مرا


****

در دایره‌ای که آمد و رفتن ماست

او را نه بدایت نه نهایت پیداست

کس می نزند دمی در این معنی راست

کاین آمدن از کجا و رفتن بکجاست


دل

دل است دیگر گاهی دلتنگ می شود و می خواهد پر بکشد از این هجمه سنگین و پوچ 

گاهی در می ماند از همه چیز و بی تفاوت می شود.

بی تفاوتی چیز کمی نیست.بی تفاوتی یعنی امیدها ته نشین شده اند. 

بی تفاوتی یعنی دل مرده است 

فقط در ظاهر نشان نمی دهد.دل هم که بمیرد آدم می میرد.فقط در ظاهر نشان نمی دهد.خیال می کنی مردن یعنی چه...

حقیقت

زندگی ما یک مجموعه منظم از واقعیت های تلخ و شیرین است که ما در آن نقش اول را بازی می کنیم.تاثیر می پذیریم و تاثیر می گذاریم اگر همراهان بازیگران خوبی باشند که چه خوب اما اگر نباشند چه بهتر چون شرایطی به وجود می آید تا خودمان را بهتر نشان بدهیم و بهترین بازیگر مجموعه بشویم.

واقعیت های زندگی ما چه تلخ و چه شیرین اتفاق می افتند و می گذرند تا روز وداع با زمین فرا می رسد اما در این سال ها چیزی که می ماند حقیقت است و آن است که زندگی مارا تحت الشعاع قرار می دهد.هرکس برای حقیقتی زندگی می کند.حقیقت یک فرد حسادت و عقده گشایی می شود و حقیقت یک نفر تلاش برای نجات انسان ها.می شود اینطور گفت حقیقت یکی در لجن دست و پا زدن و راکد شدن است و حقیقت یکی حرکت و جریان یافتن و رفتن به سمت اوج.وسطی وجود ندارد کسانی که تکلیفشان با خودشان هم مشخص نیست هم راکدند ودر کنار لجن نشسته اند به تماشا.

زندگی هرچی باشد حقیقتی دارد.

خدایا کمکم کن حقیقت زندگی من طوری باشه که وقتی اون دنیا خواستم جواب پس بدم توی گوشم نزنی.