یادداشت های من

دوست دارم از روزمرگی ها و اتفاقات زندگی بنویسم...

یادداشت های من

دوست دارم از روزمرگی ها و اتفاقات زندگی بنویسم...

ایستاده در غبار

آغاز راهیست که درآن قدم گذاشته ایم 

وقتی حجم غم و انبوه حریم هارا می شکند اولین جمله ایست که به ذهنم خطور میکند.

هنوز اول مسیر است اما این حجم از فشار غم بر دوش این انسان بی سابقه بوده است.آه ای جبر طبیعت مرا رها کن بگذار به کار خودم برسم بگذار راحت و آسوده در راهی که انتخاب کرده ام قدم بگذارم.دردهایت مثل خودت آلوده اند.آلوده اند به پستی ها و نامردی ها درست همانطور که خودت هستی.مرا دراین یگانه مسیر هستی به حال خودم رها کن.دستاورد های تو برای این انسان جز غم هایش نیفزوده پس رهایش کن.تو آنی نیستی که انتخابش کرده،رهایش کن و اورا با خدای خودش تنها بگذار.

اما باز هم هنوز اول مسیر است برای این انسان هنوز راه های زیادی در این یگانه مسیر هستی هست که نرفته باید طی کرد و نماند.باید گذشت و گذشت و از اوج این همهمه ها و این هیاهو گذشت.

ای کاشی می شد این قرن وحشی را دوباره از نو ساخت و بازسازی کرد.

همه بنیان های فکری آن را فروپاشاند و از نو همه چیز را از سر گرفت.

ای کاش....

اما باز هم هنوز اول مسیر است و هنوز هم راه های زیادی برای رفتن وجود دارد 

هنوز هم باید خوب شد و جنگید با دشمنی به نام بدی و دشمن منافق دیگری به نام جبر طبیعت

هنوز اول مسیر هست سرت را بالا بگیر و قامتت را در برابر تندبادها پابرجا نگه دار.

  • محمدجواد کریمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی